۱۳۹۲ مرداد ۹, چهارشنبه

کمک نفتی 3.6 میلیارد دلاری رژیم به بشار اسد

خبرگزاری رسمی سوریه(سانا)از امضای یک توافقنامه بین رژیمهای ایران و سوریه برای اعطای یک خط اعتباری نفتی ایران به ارزش 3.6 میلیارد دلار به سوریه خبر داد.
به گزارش سایت عصر ایران این توافقنامه که روز دوشنبه و در آخرین روزهای پایان دولت دهم در تهران و بین بانک های مرکزی ایران و سوریه رسیده است، مقرر می کند در ازای اعطای یک خط اعتباری نفتی ایران به سوریه به ارزش 3.6 میلیارد دلار ، ایران بتواند در زمینه های مختلف در این کشور سرمایه گذاری کند.
بر طبق این قرار داد ما به ازای پول نفت دریافت شده از ایران بر اساس این خط اعتباری از طریق سرمایه گذاری های ایران در زمینه های مختلف در سوریه تامین خواهد شد.
خبرگزاری سانا به نوع سرمایه گذاری های آتی ایران در سوریه اشاره ای نکرده است.

رژیم ایران پس از آغاز جنگ داخلی سوریه، میلیارد ها دلار از طریق اعطای خطوط اعتباری به این کشور کمک کرده است.

ایران "در پی مقامی کلیدی" در کمیته امنیت جهانی سازمان ملل است

منابع دیپلماتیک در سازمان ملل متحد گفته اند ایران در رقابت با کویت برای دست یافتن به مقامی کلیدی در "کمیته‌ نخست" در سازمان ملل است، که کار آن نظارت بر خلع سلاح و امنیت جهانی‌ست.
راديو فردا ـ خبرگزاری رویترز، هشتم مرداد ماه، از قول منابع دیپلماتیک در سازمان ملل متحد گفت ایران در رقابت با کویت برای دست یافتن به مقامی کلیدی در «کمیته‌ نخست» در سازمان ملل است، که کار آن نظارت بر خلع سلاح و امنیت جهانی‌ست.
«کمیته نخست» نام اولین کمیته از شش کمیته اصلی ملل متحد است، با کنفرانس خلع سلاح در ژنو و کمیسیون خلع سلاح سازمان ملل متحد از نزدیک همکاری می‌کند و نشست تازه آن در ماه میلادی اکتبر آغاز می‌شود.
بنا بر آنچه رویترز می‌گوید ایران می‌خواهد به مقام «گزارشگر» این کمیته دست پیدا کند که کار آن بررسی و آماده کردن گزارش از اقدامات ۱۹۳ عضو آن در خلع سلاح و کمک به بهبود امنیت جهانی‌ست.
رویترز در این مورد با یکی از سخنگویان نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد نیز تماس گرفته و این مقام ایرانی ضمن تائید این خبر گفته است «این یک روند عادی برای هر یک از اعضاست».
خبری که در این مورد منتشر شده فورا با واکنش اسرائیل روبه‌رو شده‌ است؛ ران پروسور، سفیر اسرائیل در سازمان ملل متحد، در بیانیه‌ای گفته اجازه دادن به ایران برای دست یافتن به مقامی در کمیته‌ای که با امنیت جهانی و خلع سلاح سر و کار دارد، مثل آن است که «از بشار اسد، که مسئول مرگ صد هزار نفر از شهروندان خود است دعوت کنیم رئیس دفتر سرشماری نفوس شود».
طی هفته‌های گذشته این دومین بار است که «تلاش» ایران برای دست یافتن به کرسی در کمیته‌ها و گردهمایی‌های سازمان ملل متحد خبرساز می‌شود.
در تیر ماه گذشته، پس از انتقاد تند ایالات متحده، ایران از قصد خود برای عضویت در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد انصراف داد.
پیش از آن اعلام شده بود که ایران و سوریه در تلاش‌اند تا عضو گروه آسیای شورای حقوق بشر سازمان ملل شوند.
خبرگزاری رویترز ۱۹ تیر ماه گزارش داد که این دو کشور با چین، عربستان سعودی، ویتنام، اردن و مالدیو از گروه آسیا، بر سر اخذ چهار کرسی این شورا رقابت خواهند کرد.
در آن زمان نماینده موقت آمریکا در سازمان ملل متحد گفته بود: «تلاش آنها برای پیوستن به شورای حقوق بشر نابه‌جاست، چرا که خود این شورا در حال حاضر در مورد نقض حقوق بشر و نیز سرکوب‌ها در سوریه از هر دو کشور در حال تحقیق است.»
همین خبرگزاری پس از انصراف ایران از عضویت در این شورا از قول یکی از سخنگویان نمایندگی ایران نقل کرده بود که «این‌گونه کناره‌گیری در میان گروه‌های مختلف سازمان ملل طبیعی است».
تازه‌ترین خبرها حکایت از آن دارد که سوریه همچنان در تلاش برای رسیدن به کرسی در این شوراست.
دو ماه پیش نیز ایران بنا به قوانین سازمان ملل در «گزینش الفبایی» به ریاست کنفرانس بین‌المللی خلع سلاح اتمی دست یافت، که آن نیز با واکنش‌هایی از جمله از سوی ایالات متحده روبه‌رو شد.
در آن زمان آمریکا این کنفرانس را به‌دلیل ریاست ایران بر آن بایکوت کرد.
تهران نیز در واکنش شرکت نکردن ایالات متحده در آن را «بی‌اهمیت» خوانده بود.
کشورهای غربی نگران‌اند که هدف ایران از پیشبرد برنامه اتمی‌اش، دست یافتن به سلاح هسته‌ای‌ست، آنچه تهران همواره رد کرده است.
اما این موضوع از جمله مسائلی‌ست که در زمان تلاش جمهوری اسلامی برای عضویت در کمیته‌هایی که بر فعالیت‌های حساسی مانند خلع سلاح یا امنیت جهانی نظارت می‌کنند، واکنش‌هایی را بر می‌انگیزد.

۱۳۹۲ مرداد ۷, دوشنبه

همکاری صداوسیما در مستند «رضاشاه»

خبرآنلاین: پخش مستند "رضاشاه" از شبکه "من و تو" حسابی خبر ساز شده. قابل پیش بینی هم بود. به هرحال طبیعی است که روایت زندگی خاندان پهلوی برای خیلی ها جذاب باشد، به ویژه برای نسلی که می خواهند بدانند چرا پدران آن ها کمر به نابودی حکومت پهلوی بستند.حقیقتش را بخواهید آن ها پاسخ این پرسش را نمی توانند از شبکه های رسانه ملی دریافت کنند.
یعنی خیلی به روایت های رسمی باور ندارند. کلماتی مثل: "خیانت" و"وابستگی" و"غارت بیت المال" آن قدر به راحتی به این و آن عطا شده که دیگر کارآیی خود را از دست داده.علاوه بر این نمی توان یکسره همه چیز را منکرشد. مردم راه آهن و دانشگاه و استادیوم ورزشی را به چشم می بینند،هرچه قدر هم من وشما بگوییم این بناها با انگیزه های سیاسی ساخته شده اند فایده ای ندارد.
انگیزه ها درطول تاریخ از یاد می روند آنچه برجای می ماند خود اثر است و نه چیز دیگر.البته این حرف ها به معنای تایید مستند رضاشاه نیست. این مستند بیش از آن که یک مستند تاریخی و یا گزارشی باشد ستایش اغراق آمیزی بود که گاه از شدت افراط و اغراق، مضحک جلوه می کرد. این که فی المثل بگوییم رضا شاه به عقاید دینی مردم به شدت احترام می گذاشت تا آن جا که به آن ها اجازه می داد به زیارت حرم امام رضا(ع) بروند و مانع آن ها نمی شد یعنی یا خودمان خیلی هالو تشریف داریم یا مخاطب را همانند خودمان تصور کرده ایم. یا این که بگوییم رضا شاه برای پایان بخشیدن به شایعات زمین خواری اش همه زمین هایش را به نام فرزندش ثبت کرد یعنی این که کلا چیزی به نام فهم وشعور را به رسمیت نمی شناسیم. با این همه اگر چنین مستندی با اقبال عده ای روبرو شود نباید تعجب کرد.
این اقبال- ولواقبالی بی رمق و اندک- واکنشی است به آنچه ما تحویل مخاطب داده ایم. وقتی ما رضا شاه را فردی نشان می دهیم که فقط به عیش و نوش می پردازد و در حال قلع و قمع مخالفان است و هنری جز بله قربان گویی به اربابان خارجی ندارد طبیعی است که مخاطب جوان و پرسشگر- شما بگویید مخاطبانی بسیار محدود- روایت "من وتو" را بیشتر بپسندد.
یکی از معدود کارهای خوب تلوزیون مناظره ای بود که تلوزیون بین آقای زیبا کلام وسلیمی نمین درباره رضا خان برگزار کرد. اگرچه آن مناظره نیز متاثراز فضای احساسی و هیجانی جامعه ما دوقطبی بود. یعنی یکی رضا شاه را قهرمانی تمام عیار معرفی کرد و دیگری اورا خائنی بالفطره اما آن مناظره اگر ادامه پیدا می کرد و پای افراد دیگری به آن برنامه وا می شد شاید به نتایج بهتری دست می یافتیم.

متاسفانه آن برنامه مثل همه برنامه های خوبی از این دست به زمره برنامه های استثنایی تلوزیون پیوست. نتیجه منطقی آن هم شد مستند "رضا شاه" پخش شده از شبکه "من و تو". مستندی که در باور پذیری آن صدا و سیمای جمهوری اسلامی نقشی مهم و اساسی ای دارد.

حرف‌هایی که احمدی‌نژاد دیشب نگفت!

خبرگزاری مهر : محمود احمدی‌نژاد دیشب در برنامه زنده تلویزیونی به بیان اقدامات و برنامه‌هایی پرداخت که نام "برای اولین بار" بر روی آنها گذاشت؛ اما او هیچگاه در این برنامه به سمت گرانی‌های فزاینده، وقوع بزرگترین فساد اقتصادی تاریخ، کاهش ارزش پول ملی به یک سوم، منفی شدن رشد اقتصادی و ... نرفت و مجری سرشناس سیما نیز پرسش‌هایی در این باره مطرح نکرد.

 
محمود احمدی‌نژاد پس از 8 سال ریاست جمهوری از عصر شنبه هفته آینده دیگر بر سر کار  نیست و باید آینده مشخص کند او چه خواهد کرد اما آنطور که شواهد و قرائن نشان می‌دهد در پی راه‌اندازی دانشگاه بین المللی غیرانتفاعی "ایرانیان" با همکاری یاران فعلی‌اش است و جنب و جوش‌ها را در این باره آغاز کرده است.

 
احمدی‌نژاد که دیشب نزدیک به یک ساعت و نیم دوباره رودروی مردم نشست، باز هم آنچه می‌خواست گفت و آنچه می‌خواست نگفت و در پایان هم برای خودش یک برنامه دیگر خداحافظی در نظر گرفت و گفت، باز هم در هفته‌های آینده می‌آیم.

 
"برای اولین بار" نام برنامه‌ها و اقداماتی بود که محمود احمدی‌نژاد برای این برنامه زنده تلویزیونی خود گذاشت و به صورت یکطرفه و در حالی که بود و نبود مجری سرشناس در این برنامه تفاوتی نداشت، هرچه خواست گفت؛ اما به خیلی چیزها و مسایل اقتصادی که برای اولین بار اتفاق افتاد، اشاره نکرد و ما در این گزارش به بخشی از آنها اشاره می‌کنیم.

 
  • برای اولین بار بزرگترین فساد بزرگ تاریخ اقتصاد ایران معروف به فساد 3 هزار میلیارد تومانی در دولت دهم شکل گرفت و این فساد زلزله در نظام بانکی کشور به پا کرد؛ فسادی که منجر به محکومیت معاونان چند وزیر و متواری شدن مدیرعامل بزرگترین بانک دولتی ایران شد.
  • برای اولین بار ارزش پول ملی کشور ظرف مدت یکسال به یک سوم کاهش یافت و دلاری که احمدی‌نژاد در دوران ریاست جمهوری‌اش می‌گفت 300 - 400 تومان هم ارزش ندارد (اولین جمعه ماه مبارک رمضان سال 88 در مسجد سلمان ریاست جمهوری)، دوران از مرز 3 هزار تومان گذشت.
  • برای اولین بار حجم نقدینگی کشور که در زمان روی کار آمدن احمدی‌نژاد زیر 100 هزار میلیارد تومان بود، با رشد غیرطبیعی به فراتر از 450 هزار میلیارد تومان رسید.
  • برای اولین بار گرانی کالاهای اساسی ظرف مدت یکسال چندین برابر شد که صدای مقامات ارشد اجرایی کشور چون معاون اول احمدی نژاد و وزیر صنعت، معدن و تجارت هم بلند شد.
  • برای اولین بار درآمد نفتی ایران در دوران احمدی نژاد به حدود 700 میلیارد دلار رسید.
  • برای اولین بار در تاریخ اقتصاد ایران، رئیس جمهور برای مدتی سرپرست وزارت نفت جمهوری اسلامی ایران شد.
  • برای اولین بار وقوع فساد بزرگ در بیمه ایران، همه را در این باره شوکه کرد.
  • تغییرات پیاپی حلقه اقتصادی دولت به خصوص در چهارسال اول فعالیت، بی‌برنامگی را بیش از بیش نمایان کرد.
  • برای انحلال سازمان مدیریت داستان سرایی شد و گفتند همه جا متشکل از وزارتخانه‌ها و دستگاه‌ها معاونت برنامه ریزی دارند، پس دیگر سازمان مدیریت برای چه است.
  • وزرای عضو شورای گفتگوی دولت و بخش خصوصی به دلیل دستور مستقیم مقامات ارشد اجرایی به این شورا نرفتند.
  • شورای پول و اعتبار برای اولین بار در دولت احمدی‌نژاد منحل شد ولی به دلیل مخالفت شدید کارشناسان و نمایندگان مجلس، این شورا دوباره احیا شد.
  • نرخ تورم برای دومین بار در اقتصاد ایران - پس از سال 74 و تورم بیش از 49 درصدی در این سال- رکوردشکنی کرد و از مرز 35 درصد عبور کرد و نرخ تورم نقطه به نقطه به فراتر از 45 درصد رسید و تورم مواد خوراکی هم از 60 درصد عبور کرد.
  • برای اولین بار در تاریخ اقتصاد ایران، بودجه سالیانه کل کشور به دلیل تاخیرات طولانی مدت دولت در ارائه آن به مجلس رکورددار و به جای فروردین، از تیرماه ابلاغ شد که همین مساله مشکلات اساسی برای هزینه های جاری و عمرانی کشور ایجاد کرد.
  • در میان وعده‌های رنگارنگ اشتغالی احمدی‌نژاد، نرخ بیکاری نه تنها ظرف مدت 8 سال ریشه کن نشد بلکه افزایش هم یافت.
  • برای اولین بار، رشد اقتصادی ایران پس از سالها منفی شد.
  • برای اولین بار مرکز آمار ایران در روزهای پایانی دولت اعلام کرد که در دوران 8 ساله احمدی‌نژاد کمی بیش از 500 هزار شغل ایجاد شد، این در حالی بود که پیش از این دولتمردان اعلام می کردند که 7 میلیون شغل در این سالها ایجاد کرده‌اند.
  • برای اولین بار در تاریخ اقتصاد ایران، شورای اقتصاد در دولت احمدی‌نژاد منحل شد ولی در ماه‌های پایانی دولت دهم، بنابه دلایلی که فقط دولتمردان می‌دانند، دوباره جلساتش را آغاز کرد.
  • برای اولین بار در تاریخ اقتصاد ایران، دولت از حساب بانکها بنا به دلایل خودساخته که مرجع قانونی نداشت، مستقیما بیش از 3 هزار میلیارد تومان پول برداشت. تازه اگر مقاومت‌های بانک مرکزی نبود، رقم برداشت دولت نزدیک به سه برابر می‌شد.
  •  برای اولین بار و به شکل غیرطبیعی قیمت سکه تمام بهار آزادی، ظرف مدت کوتاهی، چندین برابر شد و نرخ یک میلیون و 500 هزار تومان را تجربه کرد، این در حالی است که دوران روی کار آمدن احمدی‌نژاد نرخ سکه حدود 120 هزار تومان بود.
  • برای اولین بار، بخش مسکن و شهرسازی که هیچ ارتباطی با راه و ترابری نداشت، در دوران احمدی‌نژاد با یکدیگر ادغام شدند.
  • در دوران 8 ساله احمدی‌نژاد متوسط قیمت یک متر مربع زیربنای مسکونی از 659 هزار تومان به 3 میلیون و 282 هزار تومان براساس مرکز آمار ایران رسید. در همین حال، متوسط قیمت اجاره و مسکن هم از 306 هزار تومان سال 84 به 980 هزار تومان در سال 91 افزایش یافت.
  • برای اولین بار، با بازی خودرویی دولتمردان، قیمت خودرو ظرف مدت شش ماه - نیمه دوم سال 91- حدود 3 برابر شد.
  • برای اولین بار تولید خودرو در ایران در سال گذشته نصف شد.
  • برای اولین بار میزان کسری بودجه دولت در یکسال از مرز 50 هزار میلیارد تومان گذشت.
  • برای اولین بار، تعداد زیادی از پروژه‌های ناآماده، بهره‌برداری نمایشی و بعدها این پروژه ها با مشکلات زیادی روبرو شدند.
  • برای اولین بار، دولتمران که زمانی تحریمها را کاغذپاره می‌دانستند، در سال پایانی تمام مشکلات اقتصادی را به گردن تحریمها انداختند و حتی رئیس دولت گفت که این مسایل به برنامه های اقتصادی دولت مربوط نمی‌شود.
حال جدول قیمت کالاهای مصرفی در آغاز و پایان دولت احمدی نژاد را منتشر می کنیم:

 
قیمت اقلام مهم مصرفی در آغاز و پایان دولت احمدی‌نژاد
گروه کالاواحدمتوسط قیمت در سطح شهر ( قیمت به ریال)
پایان دولتآغاز دولت
1- لبنیات
ماست غیرپاستوریزه
ماست پاستوریزه
پنیر غیرپاستوریزه
پنیر پاستوریزه
کره پاستوریزه
شیر پاستوریزه

کیلو
کیلو
کیلو
بسته 450 گرمی
کیلو
لیتر

26110
22360
156400
37090
120000
21110


8160
8000
41790
11500
45410
8040

2- تخم مرغ
تخم مرغ

شانه حدود 2 کیلو

78450

29570
3- برنج
برنج داخله درجه یک
برنجه داخله درجه دو

کیلو
کیلو

71590
55800

18880
13100
4- حبوب
نخود
لپه نخود
عدس
لوبیا چیتی
لوبیا چشم بلبلی
لوبیا سفید
لوبیا قرمز

کیلو
کیلو
کیلو
کیلو
کیلو
کیلو
کیلو

61960
75840
64520
109260
82780
90020
90930


12760
17200
15340
20740
16660
15250
20780

5- سبزی های تازه
خیار
گوجه فرنگی
بادنجان
کدو سبز
سیب زمینی
پیاز
لوبیا سبز
سبزی های برگی


کیلو
کیلو
کیلو
کیلو
کیلو
کیلو
کیلو
کیلو


20060
19600
14070
17070
22360
12030
24450
22180

7220
5720
8790
14810
4840
3100

5700
6- گوشت قرمز
گوشت گوسفند با استخوان
گوشت گاو و گوساله بی استخوان

کیلو
کیلو

295570
309500

86940
77440
7- گوشت مرغ
گوشت مرغ

کیلو

62850

23200
8- قند و شکر
قند
شکر

کیلو
کیلو

25560
22200

8050
5770
9- چای
چای خارجی

بسته 500 گرمی

150880

39940
10- روغن نباتی
روغن نباتی جامد
روغن نباتی مایع

حلب 5 کیلویی
لیتر

215880
45930

88590
14950

۱۳۹۲ مرداد ۶, یکشنبه

تایید صلاحیت روحانی و عارف با وساطت جنتی


روزنامه شرق با عباسعلی کدخدایی، سخنگوی سابق شورای نگهبان گفتگویی داشته که ناگفته هایی از رد صلاحیت هاشمی و تایید صلاحیت عارف و روحانی در آن بیان شده است.
الان چه کسی سخنگوی شورای نگهبان است، شما هستید؟
نه، باید دوباره انتخابات برگزار و سخنگو هم انتخاب شود. امروز که خدمت شما هستم به عنوان سخنگو صحبت نمی‌کنم.
امکان دارد دوباره سخنگو شوید؟
به نظر آقایان و تصمیم شورا بستگی دارد.
یکی از ایراداتی که به شورای نگهبان گرفته می‌شود علنی‌نبودن جلسات است اخیرا یکی از حقوقدان‌ها گفته بود که مشکلی از این بابت نیست و می‌توان جلسات را علنی برگزار کرد. واقعا چرا تا به حال این اتفاق نیفتاده و مثل مجلس جلسات علنی برگزار نشده است. آیا این ممنوعیت در قانون هست یا رویه خود شوراست؟ 
درباره علنی‌بودن جلسات شورا ما نیاز به قانون داریم و صرفا با یک اظهارنظر نمی‌توان گفت جلسات علنی بشود یا نشود. مثلا در قانون اساسی آمده که جلسات مجلس یا مراجع رسیدگی در دادگستری باید علنی باشد مگر مواردی که قانون تعیین کرده است. نکته دوم این است که ما برای چه دنبال علنی‌بودن هستیم؟ برای مراجع سیاسی که تصمیم‌گیری‌های کلان را برعهده دارند و وارد جزییات نمی‌شوند و جاهایی که پای حیثیت و شخصیت افراد مطرح است معمولا قانونگذار محدودیت‌هایی قایل شده است.
یعنی ما الان محدودیت قانونی در عدم برگزاری علنی جلسات شورای نگهبان داریم؟
نه‌خیر. بلکه ما قانونی نیاز داریم که بگوید جلسات علنی باشد.
پس یعنی قانون سکوت کرده است.
بله. ولی در مواردی که حیثیت افراد در میان است نمی‌توان این کار را کرد. در قانون انتخابات مجلس اعلام شده است که موارد ردصلاحیت به خود فرد اعلام شود یعنی افراد دیگری نباید در جریان قرار گیرند. اسناد مختلف درباره اشخاص می‌آید باید بررسی شود که کدام درست است و کدام نیست خب در این موارد نمی‌توان جلسات را علنی برگزار کرد. اما در زمانی که شورای نگهبان به کار تطبیق قوانین مشغول است ذاتا علنی‌بودن جلسات اشکالی ندارد که البته این کار در چند نوبت انجام شده و مشروح مذاکرات شورای نگهبان در سال‌های قبل منتشر شده است. البته در نحوه انتشار مشروح مذاکرات، آقایان اختلاف‌نظر داشتند برای همین فعلا توزیع نشده است. یعنی اگر الان اعضا توافق کنند، ما نسبت به انتشار مشروح مذاکرات مربوط به تطبیق قوانین آمادگی داریم و کار هم انجام شده است و اتفاقا استقبال هم می‌کنیم چون می‌تواند به خود شما یا حقوقدان‌ها کمک کند که مثلا اگر یک مصوبه خلاف شرع یا قانون اساسی شناخته شده استدلال اعضا چه بوده است.
من دقیقا متوجه نشدم علت عدم انتشار مذاکرات اخیر چه بوده است.
خب، بالاخره اختلاف نظر بود. حتی برخی شماره‌های آن چاپ شد اما توزیع نشد. چون برخی آقایان نظر داشتند که مثلا یک‌بار دیگر بررسی شود که فرصت نشد و همچنان باقی‌مانده است. در سال‌هایی که من مسوولیت داشتم به شکلی دیگر این کار را انجام دادیم یعنی شرح تفصیلی نظرات شورای نگهبان روی سایت منتشر می‌شد که آن‌هم باز به دلایلی متوقف شد. ما بدون ذکر نام اعضا، مشروح مذاکرات را منتشر می‌کردیم.
چرا متوقف شد؟
شلوغی کارها و مباحث اداری بود.
راستی چرا برخلاف مجلس موارد ردصلاحیت نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری به آنها اعلام نمی‌شود؟
در انتخابات ریاست‌جمهوری فقط شرایط مطرح شده و ذکری از موانع نشده است، علاوه آنکه در انتخابات ریاست‌جمهوری احراز صلاحیت مطرح است و نه ردصلاحیت، بنابراین صرفا اسامی کسانی که صلاحیت آنها احراز شده به وزارت کشور اعلام می‌شود و درخصوص سایر افراد، اعلام نظری صورت نمی‌گیرد.

جناب کدخدایی من خیلی دوست داشتم درباره رویه کار شورای نگهبان در تایید یا ردصلاحیت افراد سوال کنم. به نظر می‌رسد که یک رویه یا سازوکار ثابت و مشخصی در همه این سال‌ها وجود نداشته است، مثلا آقای زواره‌ای که خودشان یک دوره‌ای عضو حقوقدان شورای نگهبان بودند، در سال 76 برای انتخابات ریاست‌جمهوری تایید صلاحیت اما سال 84 ردصلاحیت می‌شوند. چه اتفاقی مگر افتاده است که عضو حقوقدان شورای نگهبان خودش ردصلاحیت می‌شود؟ 

یعنی شورای نگهبان به عضو خودش هم رحم نکرد (خنده). می‌گویند «آفتاب آمد دلیل آفتاب» و دوستان مجلس و بیرون شورای نگهبان خیلی انتظار نداشته باشند. در بحث بررسی صلاحیت‌ها، انتخابات مجلس و ریاست‌جمهوری دو مکانیزم متفاوت دارد. واقعیت این است که با وجود اسناد و مدارکی که باید بررسی شود اما قانون گفته است اعضای شورای نگهبان باید رای دهند. فرض کنید مثلا خود شما خانم جزینی عضو شورای نگهبان هستید اسناد و مدارکی به شما می‌رسد و قرار است صلاحیت من کدخدایی را بررسی کنید آنها را بررسی می‌کنید و یک تصوری در ذهن شما در رابطه با من ایجاد می‌شود و ممکن است با عنایت به همه اینها رای منفی به کدخدایی دهید.
اصلا این تصور می‌تواند کاملا شخصی و سلیقه‌ای باشد؟
قانونگذار، این را به رای شما محول کرده است. کاری دیگر نمی‌شود کرد. مجلس که رای می‌دهد مگر بر چه اساسی رای می‌دهد؟ قانون گفته است رای نمایندگان. آن نماینده به هر دلیلی ممکن است رای مثبت یا منفی دهد ولو اینکه مسوولیت اجتماعی دارد و باید به مردم پاسخگو باشد. اما واقعیت این است که شما به عنوان عضو یک نهاد تصمیم‌گیری به هر علتی یک رای می‌دهید و مجموع این آرای شماست که می‌شود نتیجه نهایی. حالا شما امروز عضو هستید فردا نیستید کسی دیگر می‌آید نظری مخالف شما دارد با همین پرونده و اسناد و مطالب، نظر دیگری دارد. این را چه‌کار باید کرد؟ قانون گفته رای اکثریت اعضا شورای نگهبان ملاک است؛ یعنی اگر هفت‌رای مثبت داشتید.
حالا اگر نخواهیم اسمش را شخص‌محوری بگذاریم اما می‌توان گفت رای و سلیقه افراد بیش از واقعیت اسناد و مدارک در تایید یا ردصلاحیت افراد تاثیر‌گذار است. اینطور نیست؟
نه. من مکانیزم رای‌گیری را توضیح می‌دهم. در هر نهادی فرق نمی‌کند. رای شورای نگهبان یا مجلس یا... یعنی چه؟ یعنی مجموع نظرات اعضاي دیگر.

با این وصف ما مکانیسم مشخصی نداریم و نمی‌توانیم بگوییم که به این دلایل مثلا آقای زواره‌ای در سال 76 تایید صلاحیت می‌شود اما به این دلایل در سال 84 ردصلاحیت می‌شود. درست است؟ و درواقع، توضیحی نیست. 

به هر حال ما یک پرونده‌ای داریم که سندی در آن هست. این سند را من نوعی قبول می‌کنم اما دیگری نه و می‌گوید از نظر او این سند مخدوش است. همین باعث می‌شود که من رای منفی دهم دیگری نه. خود شما مثلا در «انجمن صنفی روزنامه‌نگاران» می‌خواهید به فردی رای دهید بر چه اساسی رای می‌دهید؟ بر اساس شناختی که از فرد دارید که یا مستقیم است این شناخت یا غیرمستقیم. اما در نهایت نظر شماست که تعیین‌کننده است. غیر از این راه دیگری نیست شما بفرمایید بگویید چه راه دیگری هست؟ بله یک وقتی هست که من می‌آیم در شورای نگهبان می‌گویم که شخص ایکس بدون دلیل باید الا و بلا رد شود. شما حق دارید سوال کنید چرا؟ چون من وقتی می‌گویم که این رای را می‌دهم دارم به مدارک استناد می‌کنم. حالا ممکن است این سند را یکی قبول داشته باشد یکی نداشته باشد.

تا به حال شده است که شورای نگهبان به یک نامزد پیغام دهد که مثلا به نفع شماست از انتخابات کناره‌گیری کنید و رقابت را ادامه ندهید؟
رویه‌ای در شورای نگهبان است که بی‌جهت، اعتبار و آبروی افراد زیر سوال نرود چون ما معتقد هستیم که شورای نگهبان یک مرجع خاص است کاری نداریم که این شخص در کجا هست و چه سمتی دارد و بنابراین خیلی از افرادی که صلاحیتشان در شورای نگهبان تایید نشده است، الان از مقامات و سیاسیون هستند و مشکلی هم نداشتند و ما هم هیچ‌وقت مدعی نبودیم که فرد نباید جای دیگری باشد. برای همین برای حفظ حرمت افراد ما فکر می‌کنیم اگر راه‌های میانبری هم هست وارد شویم. یکی این است که مثلا اگر رای گرفتیم باید بفرستیم به وزارت کشور قبل از آن می‌شود با خود فرد صحبت کرد یا گاهی خود افراد مراجعه می‌کنند که اگر صلاحیت ما تایید نمی‌شود، بگویید که ما انصراف دهیم.
این چند بار رخ داده است؟
افراد زیادی به ما مراجعه می‌کنند.

مواردی که خود شما به فرد مراجعه کرده‌اید، چه تعداد بوده است؟
از مقامات ما افرادی را دعوت کردیم و گفتیم ظاهرا برای شما رایی در شورا نیست اگر مایل هستید، می‌توانید انصراف دهید. بعضی‌ها پذیرفته‌اند برخی گفته‌اند نه ما تا آخر می‌ایستیم
به طور مشخص من روایت آقای هاشمی را می‌خواستم مطرح کنم. اینکه هم خودشان و هم یکی از نزدیکانشان گفته‌اند که یک‌بار آقای لاریجانی و یک‌بار یک شخصیت سیاسی دیگر از طرف شورای نگهبان برای ایشان پیغام می‌آورند به نفع شماست که کنار بروید و اعلام انصراف کنید چون ردصلاحیت شما هزینه زیادی را به نظام تحمیل می‌کند که ایشان نمی‌پذیرندو...
درباره آقای هاشمی وقتی رای‌گیری شد ایشان رای لازم را نداشت آقایان فقهای شورای نگهبان به‌ویژه دبیر شورا، حضرت آیت‌الله جنتی گفتند که بهتر است برخی آقایان بزرگان با ایشان ملاقاتی داشته باشند و بگویند با توجه به این رای، بعد گلایه‌ای نکنند که چرا به ما نگفتید. خیلی وقت‌ها می‌گویند که چرا از قبل به ما نگفتید. با برخی آقایان علما صحبت کردند که یا قم بودند یا دلایلی که آوردند، نشد.

یعنی قرار بود آنها به آقای هاشمی پیغام بدهند؟
بله، اما نشد. بعد با من مشورتی شد من عرض کردم که مثلا جناب دکتر لاریجانی با آقای هاشمی رفت‌وآمدی دارند و ممکن است صحبت کنند.
چون قبلا هم با آقای لاریجانی در مسایلی دیگر صحبتی شده بود. آقایان فقهای شورای نگهبان پذیرفتند و بعد هم گفتم که با جناب آقای روحانی هم که بررسی صلاحیت ایشان تمام شده بود هم سلام‌علیکی داریم از طریق ایشان هم می‌شود اقدامی کرد که پذیرفتند. من تلفن زدم به آقای لاریجانی، ایشان اول مقداری سختشان بود اما بعد پذیرفتند و گفتند امشب روضه دارند فردا صحبت می‌کنند. جناب آقای روحانی را زنگ زدم احوالپرسی کردیم گفتند دود سفیدی بلند شده است از شورای نگهبان؟ گفتم سفید و سیاه است و اگر ممکن است تشریف بیاورید اینجا برای گفت‌وگو که بعد از نماز مغرب حدود ساعت 9 شب بود آمدند. آنجا من هر دو مطلب را خدمت ایشان گفتم. ابتدا گفتم تبریک می‌گویم که شما رای لازم را آوردید و آقایان اعتماد کرده‌اند و نکته دوم این خبر در رابطه با جناب آقای هاشمی است که رای لازم را نداشتند و نظر آقایان این است که با ایشان صحبتی شود که اگر مایل هستند انصراف دهند. ایشان هم تعجب کردند هم گفتند برویم با بقیه آقایان صحبت کنیم که شاید نظر عوض شود.
چند روز قبل از اعلام صلاحیت‌ها بود؟ 
دوشنبه یعنی یک روز قبل از آن بود که ما باید اسامی تاییدصلاحیت‌شدگان را به وزارت کشور اعلام می‌کردیم. من به آقای روحانی اعلام کردم که دیگر امیدی به رای‌گیری نیست و همین یک‌بار رای‌گیری شده است و آقایان نظرشان این است که این پیام به آقای هاشمی منتقل شود که یکی، دو ساعت هم گفت‌وگویی داشتیم و از هر دری سخنی گفتیم و بعد تشریف بردند و قرار شد خبر دهند. فردا دکتر لاریجانی بعد از ملاقات با آقای هاشمی رفتند نتیجه را به دبیر شورای نگهبان گفتند با این عنوان که آقای هاشمی نپذیرفته‌اند و گفته‌اند اشکالی ندارد من می‌ایستم. بعد هم همین گفته را آقای لاریجانی تلفنی به من گفتند. آقای روحانی هم همین خبر را بعدا تلفنی به من گفتند.
آقای هاشمی صحبت‌هایی را در ارتباط با علت ردصلاحیتشان مطرح کرده‌اند، مبنی بر حضور مقام، امنیتی در جلسه شورای نگهبان و اینکه این مقام، اعضا را متقاعد می‌کنند که به آقای هاشمی رای منفی بدهند با این استدلال که ایشان رای بالایی دارد و حتما رای می‌آورد در حالی که این اتفاق مطلوب شرایط فعلی نیست و از این صحبت‌ها و اینکه ایشان نباید تاییدصلاحیت شوند. خاطرم هست که در نخستین نشست خبری شما بعد از انتخابات هم همین سوال پرسیده شد.
من البته تعجب کردم چون بزرگان که نباید به این شایعات توجه کنند ما جایگاه افراد را خیلی بالاتر از اینها می‌دانیم که این بحث‌های خیلی ساده‌انگارانه مطرح شود و اینگونه تصور شود که نهاد شورای نگهبان دنبال این است که ببینند چه کسی رای بیشتری دارد بعد به او بگویند برود کنار و از این حرف‌ها. اینها دون شأن شورای‌نگهبان است. اما در ارتباط با کلیت بحث باید بگویم که در انتخابات ریاست‌جمهوری برخلاف مجلس، رسیدگی ما یک‌مرحله‌ای است یعنی خود شورای نگهبان بررسی می‌کند نه هیات مرکزی و نه هیات‌های نظارت استانی. نسبت به خیلی‌ها چون افراد شاخصی هستند و همه می‌شناسند نیازی نیست که مدرک یا سندی آورده شود

یعنی درباره آقای هاشمی سند و مدرکی ارایه یا خواسته نشد؟
نه‌تنها آقای هاشمی بلکه خیلی‌های دیگر. من فکر می‌کنم دو یا سه نفر بودند که درباره‌شان مطرح شد که اطلاعات دیگری هم هست که ما گفتیم خب بیاورید. اتفاقا نسبت به یکی از آقایان که خیلی هم بحث درباره‌اش بود و صلاحیتش تایید نشد انبوهی اطلاعات حاشیه‌ای به ما رسید. حالا هر کسی یک نظری داشت. نسبت به برخی‌ها، مطالب جسته‌گریخته‌ای بود. در انتخابات نهادهای رسمی باید به ما جواب دهند. نمی‌توانیم که مثلا به گزارش مردمی رجوع کنیم. این در شأن شورای نگهبان به‌ویژه برای انتخابات ریاست‌جمهوری نیست. آن‌موقع گفتند خب باید خود وزیر اطلاعات بیاید توضیح بدهد اگر مطلبی هست. وزیر اطلاعات آمدند یک توضیحات کلی دادند.

درباره شخص آقای هاشمی؟
نه اصلا نسبت به آقای هاشمی حرف نزدند نسبت به مباحث و حوادث پیرامونی و تحلیل اوضاع و احوال کشور و بین‌المللی صحبت کردند. صحبت‌های ایشان یقین دارم که هیچ اثری از این جهت روی رای افراد نداشت یعنی اگر وزیر هم نمی‌آمد همین تعداد رای به ایشان داده می‌شد، چون عرض کردم یک تحلیلی بود از شرایط ایران و آقایان هم سوالاتی داشتند از ایشان پرسیدند. بعد از آن جلسه هم رای‌گیری شد و اتفاقا تا نزدیکی ظهر طول کشید که من هم وقت گرفتم صحبت کنم که چون وقت اذان بود، من هم صرفنظر کردم. بعد رای‌گیری شد و رای لازم را نداشتند.

در علت ردصلاحیت آقای هاشمی بحث سن ایشان مطرح شد. چرا؟
ما این‌بار قبل از انتخابات درباره شرایط اصل115 بررسی‌هایی داشتیم و یک آیین‌نامه داخلی هم تدوین شد و درباره همه شرایط این اصل که معیارمان چیست، مفصل صحبت شد. اگرچه به نتیجه موثر نرسیدیم ولی خود این فضا به اعضا برای تصمیم‌گیری کمک کرد. یکی از بحث‌ها، خارج از بحث سن که اینها را مجلس می‌خواست وضع کند و ما مخالفت کردیم.

برای این سوال کردم که به‌ویژه در ارتباط با ردصلاحیت آقای هاشمی این مورد مطرح شد.
در مجموع در توانایی‌ها بحث شد که ریاست‌جمهوری دوندگی‌هایی نیاز دارد که مثلا شما الان کسی مثل آقای احمدی‌نژاد دارید که هر لحظه یک جایی است.
البته ایشان خودشان تمایل به این کار دارند و بحث سفرهای استانی را هم خودشان ابداع کردند اما این سفرها، از وظایف رسمی رییس‌جمهوری نیست.
بله منظورم این است که با این گستردگی کار، فرد چابکی را می‌خواهید که مدیریت فعالی را داشته باشد. این بحث توانایی در مجموع مطرح شد اما نه اینکه مثلا سقف سن 80 تا 70 یا 85سالگی را بگذاریم. اصلا چنین چیزی را نمی‌توانیم مطرح کنیم.
یعنی مثلا اگر آقای هاشمی وزن کمتری داشتند و کمی چابک‌تر بودند پس احتمالا رای می‌آوردند؟
نه منظور ما بحث توانایی به‌طور کلی بود.

این را فقط در مورد پست ریاست‌جمهوری مدنظر دارید یا مثلا در خود شورای نگهبان هم این مساله توانایی موردتوجه است.
بله حرف شما درست است اما ملاحظه فرمایید جناب هاشمی رییس مجمع تشخیص مصلحت هستند دو هفته یک‌بار چند ساعتی جلسه‌ای هست کسی هم ایرادی نگرفته است اما ریاست‌جمهوری فرق دارد.
درست است که آقای شاهرودی هم در آن جلسه رای‌گیری حضور نداشتند؟
جلسات گاهی به علت سفر یا کسالت اعضا غایب دارد. جلسات فوق‌العاده که هست چون غالب آقایان فقها از قم می‌آیند باید هماهنگی کنیم اما اینکه در دستور کار چی هست مشخص نیست. روز قبل با دفتر آقایان هماهنگ کردیم چون زمان داشت می‌گذشت و ما باید سه‌شنبه نظر می‌دادیم گفتیم که یک جلسه دیگر باید آقایان تشریف بیاورند اگر موافق باشند دوشنبه. همه قبول کردند. صبح ما دیدیم که ایشان تشریف نیاوردند ما پیگیری کردیم گفتند ظاهرا ایشان نمی‌توانند کاری برایشان پیش آمده اما معلوم نبود که آن روز موضوع آقای هاشمی مطرح می‌شود.
خب مگر فقط ایشان باقی نمانده بود؟
نه‌خیر افراد دیگری هم بودند. ممکن بود نفر قبل از ایشان اینقدر بحث ببرد که دوباره بیفتد به سه‌شنبه صبح.
در هر جلسه چند نفر بررسی می‌شوند؟
هیچ معلوم نیست بستگی دارد به بحث‌هایی که در جلسه می‌شود. محدودیتی نیست. ما نسبت به بقیه افراد هم که رسیدگی کردیم معمولا یکی، دو نفر غایب داشتیم. ما حد نصاب را همیشه داشتیم کما اینکه ممکن بود در برخی جلسات همه افراد و اعضا هم حاضر نباشند.

علت اینکه شورای نگهبان بررسی صلاحیت‌ها را چند روز تمدید کرد چه بود؟ ما در سال‌های گذشته این میزان تمدید زمان نداشته‌ایم. به نظر می‌رسید که به‌علتی یا درباره اشخاصی شورای نگهبان نمی‌توانست به‌راحتی تصمیم‌گیری کند یا اینکه مثلا دنبال یک راه‌حل می‌گشت. آیا مساله تمدید به‌ویژه به مورد شخص آقای هاشمی بازنمی‌گشت؟
خیر، تمدید معمولا برای امکان فرصت بیشتر جهت بررسی صلاحیت‌هاست. با عنایت به تعداد زیاد ثبت‌نام‌کنندگان این تمدید انجام شد.
نتیجه تاییدصلاحیت‌ها باعث شد عده‌ای این شایبه را ایجاد کنند که شورای نگهبان یک‌جور مهندسی درونی برای خودش دارد مثلا دست به یک چینش زده است تا توازنی بین نیروها و گروه‌های سیاسی از نگاه خودش ایجاد کند و تقریبا بین گروه‌های سیاسی مطرح و پذیرفته موجود هرگروهی برای خودش نماینده‌ای در انتخابات داشته باشد.منتقدان مدعی بودند مثلا شورای نگهبان اگر چهار اصولگرا را تایید کرده است در کنارش دو یا یک فرد نزدیک به اصلاح‌طلبان را هم به‌اضافه یک فرد بی‌طرف می‌گذارد تایید شوند. مثلا درباره شخص آقای غرضی شاید خیلی‌ها اصلا یادشان نبود یا نمی‌دانستند که چنین کسی هم بوده یا ثبت‌نام کرده است بعد یکدفعه معلوم می‌شود که ایشان از سوی شورای نگهبان تاییدصلاحیت شده است اما افرادی مانند فلاحیان یا متکی یا دیگر شخصیت‌های طیف اصولگرا ردصلاحیت می‌شوند.
من یک شوخی بکنم که هیچ‌کدام از اعضای شورای نگهبان تا جایی که من می‌دانم «مهندسی» نخوانده‌اند. آنچه مسلم است در ارتباط با افرادی که اشاره کردید گاهی اوقات که صحبت می‌شود ما می‌رسیم به لب مرز. نمی‌دانم این را بگویم یا نه برخی نامزدها گاهی رایشان به شش می‌رسد یک رای دیگر می‌خواهند که صلاحیتشان احراز شود. برخی آقایان دوباره درخواست می‌کنند یا با آقایان مشورت می‌کنند که اگر این مشکلات هست این حسن‌ها هم هست و در جهت حل مساله رایزنی می‌کنند. اما فراتر از این نه. شاید نسبت به دو نفر که اگر اسم ببرم برای شما خیلی مهم است این کار با وساطت دبیر شورای نگهبان، انجام شد، یعنی اگر بر همان روال سابق بود رای لازم را نداشت، اما دبیر شواری نگهبان گفت من هم شناخت دارم از اینها، می‌دانم که می‌توانند مفید باشند و با یکی، دو نفر صحبت کردند که رای نداشتند، آنها هم آمدند رای مثبت خودشان را اعلام کردند
می‌توانید نام ببرید؟ 
می‌ترسم در کشور زلزله شود.
ولی به نظرم اشکالی ندارد به‌ویژه که نگاه مثبت دبیر شورای نگهبان را نسبت به این دو نفر نشان می‌دهد.
یکی آقای روحانی که ابتدا پنج رای داشتند و بعد روی شش رای ثابت ماندند، آقای جنتی رایزنی کردند و آقای دکتر عارف که پنج رای داشتند. آقای جنتی گفتند من ایشان را می‌شناسم از قدیم، انسان متدینی هستند اگر تمایل دارید به ایشان رای دهید.

پس بعید نبود که هیچ اصلاح‌طلبی رای نیاورد درست است؟
اصلا بحث اصلاح‌طلبی نیست. رایی نداشتند. البته من این را به خود آقای روحانی هم گفتم.

درباره تعداد چطور؟ آیا قرار بود تعداد مشخصی تایید صلاحیت شوند؟
نه اصلا، من حتی همان زمان که برخی فقها اعلام کردند، خودم اعتراض کردم. گفتند ما حساب خودمان بوده، فهرست را که نگاه کردیم گفتم شاید این هفت یا هشت نفر مناسب باشند نه اینکه نظر شورای نگهبان این باشد. ما موظفیم همه اسامی را بدهیم آقایان ببینند و افراد شاخص را دربیاوریم. اصلا این نیست که بگوییم که می‌خواهیم هشت‌نفر را تایید کنیم، بعد بیاییم کاری کنیم که این عدد ما درست دربیاید. ممکن بود کمتر یا بیشتر باشند یا حتی هر 40 نفر شاخصی که ثبت‌نام کرده بودند رای بیاورند. ما به فلسفه اعداد معتقدیم اما نه به معجزه آن؟!
ولی معمولا تعداد افراد اعلام شده از یک عددی کمتر و بیشتر نبوده است، معمولا یک محدوده مشخصی دارد. مثلا شما نیامده‌اید یک‌سال چهارنفر را اعلام صلاحیت کنید دفعه بعد مثلا 40 نفر را.
برگردید به اینکه ما واقعا بین اینها، این تعداد را هم در هر دوره با یک تسامحی تایید می‌کنیم.
یعنی باید کمتر باشد؟
بله اگر بخواهیم دقت کنیم همین‌طور است. من عرض کردم آن دو مورد را که لب مرز بودند و دبیرشورای نگهبان سعی کرد رایزنی کند، چون آنها هم مردد بودند. ولی اگر آنجور نبود به نظرم عدد ما به پنج می‌رسید یا مثل دوره گذشته به چهار می‌رسید.
رای‌گیری مخفی است؟
خیر، 12 نفر هستند که نظرشان را اعلام می‌کنند. جلسات ما همه ضبط صوت و تصویر دارد.
می شود گفت که برخی اعضا به واسطه جایگاه یا ویژگی‌های شخصیتی‌شان در رای‌گیری‌ها نظرشان روی دیگران تاثیر‌گذار است؟ مثلا نظر و رای فقها روی رای حقوقدان‌ها تا چه اندازه تاثیرگذار است؟
نه. گاهی عکس این صادق است. افرادی بودند که حتی دبیر شورای نگهبان به آنها گفته بود چرا شما رای نمی‌دهید آنها گفته بودند خب ما هم دلایلی داریم که رای نمی‌دهیم.
درباره انتخاب‌نشدن مجدد خود شما در مجلس به عنوان عضو حقوقدان شورای نگهبان من می‌خواستم سوال کنم. دلایل زیادی مطرح شده بود. یکی اینکه معترض بودند که چرا قوه قضاییه آن یکی حقوقدان دیگر عضو شورا را معرفی نکرد. یا حتی به نوع تعامل شما با مجلس اشاره کرده بودند به ویژه در قضیه مصوبه دو شغله‌ها و صحبت‌هایی که شما درباره نمایندگان کرده بودید گویا باعث دلخوری آنها از شما شده بود. گفته بودند که شما از موضع بالا با مجلس برخورد کردید.
عیب ندارد. بالاخره، رای مجلس، قانونی است ما که مثل سال 88 ادعای تقلب نمی‌کنیم. تابع قانون هستیم اشکالی ندارد، ولی من معتقدم در شورای نگهبان یا هر مرجع تخصصی دیگر هم فقها و هم حقوقدان‌ها باید براساس موازین حقوقی شرعی نظر دهند نه سیاسی. ماهیت مجلس سیاسی است. طبیعی هم هست ساختارش اینگونه است. اما اگر انتخاب افراد متخصص برعهده مجلس گذاشته شده است انتظار این است که نگاه سیاسی نشود. ایراداتی که به مصوبه دو شغله‌ها وارد شد را که من نگفته بودم 19 ایراد داشت که نظر اعضا شورای نگهبان بود.
البته گویا به جمله شما ایراد گرفته بودند که گفته بودید نمایندگان احساساتی با قضیه برخورد می‌کنند.
بله، برای اینکه من گفته بودم بیایید ببینید چه کسانی در شورای نگهبان دوشغله هستند اما اینکه با احساسات بگوییم این مصوبه باید تصویب شود خلاف قانون و موازین شرع بود. از جمله مصوباتی بود که ایرادات متعددی داشت. همین حقوقدانانی که نمایندگان به آنها رای دادند در ایراداتی که گرفته شد مشارکت داشتند. پس ابهام ایجاد می‌شود که شاید موضوع فراتر از اینها باشد. در ارتباط با من می‌گفتند که شما با مجلس تعامل ندارید. من گفتم بیایید تعامل را تعریف کنید. دو نفر داشتند باهم صحبت می‌کردند می‌خواستند بحث آزاد بکنند آن یکی می‌گفت هرچه من گفتم بگو چشم. ظاهرا منظور مجلس هم از بحث آزاد همین بوده است. من همان حرفی که در دانشگاه می‌زنم با حرفم در شورای نگهبان با نظرم به عنوان سخنگو، باید یکی باشد. غیر از این اگر باشد باید فاتحه مراجع تخصصی را خواند. همان وقت یکی از نمایندگان پیغام داد که فلانی فراموش نکند که ما به او رای دادیم، من گفتم رایتان را پس بگیرید من حاضرم همین الان بروم. من رای نگرفتم که نظر شما را اعلام کنم. رای گرفتم که نظرم را راجع به قانون اساسی هرچه هست اعلام کنم. من چه رای می‌آوردم چه نمی‌آوردم، نظرم درباره مصوبه دوشغله‌ها همین بود. ما باید در نگاهمان تجدید نظر کنیم و همه‌چیز را با معیار سیاسی نباید خلط کرد. شما از پزشک انتظار دارید که ابتدا بیمارش را تفتیش عقاید کند و بعد عملش کند؟ یا اینکه نه هرکسی نزد او رفت بر اساس تخصصش رسیدگی کند. از حقوقدان هم همین انتظار است که از جهت حقوقی رسیدگی کند و ما اینگونه هستیم.

من درباره سازکار تعیین دبیر شورای نگهبان هم سوال داشتم.
انتخابی است. انتخابات دبیر، قائم‌مقام و سخنگو بر اساس آیین‌نامه داخلی شورای نگهبان هرساله برگزار می‌شود و آقایان اعضا رای می‌دهند و هرکسی رای داشته باشد انتخاب می‌شود.

درباره موضع‌گیری‌های دبیر شورای نگهبان هم سوال داشتم، گاهی اظهارنظرهایی از ایشان شنیده می‌شود که شایبه بی‌طرفی شورای نگهبان را زیر سوال می‌برد، مثلا صحبتی که ایشان درباره بنزسوارها داشتند و گفتند مردم به این افراد رای نمی‌دهند. یا موارد مشابه.
البته من مایل نیستم که خارج از حیطه شورای نگهبان نکاتی عرض کنم و الان هم مسوولیتی ندارم، شاید اگر سخنگو بودم این را نمی‌گفتم. آقایان فقهای شورای نگهبان در جاهای دیگر هم سمتی دارند؛ مثلا آیت‌الله جنتی خطیب نماز جمعه‌اند. آیت‌الله یزدی در جامعه مدرسین هم هستند گاهی اوقات اظهار نظرهایی می‌کنند. قبول دارم تفکیک شخصیت حقیقی یا دوشخصیت حقوقی از هم سخت است اما به‌ناچار باید قبول کرد. ایشان در نماز جمعه وقتی صحبت می‌کنند مثلا حدیثی می‌خوانند یا توصیه اخلاقی دارند یا بخشی از تاریخ اسلام را مطرح می‌کنند آیا خلاف است؟ در مقام خطیب نماز جمعه این حرف‌ها را می‌زنند. آنجا یک بحث اخلاقی را مطرح می‌کنند مثلا اشاره می‌کنند مردم از کسانی که زندگی اشرافی دارند تبعیت نکنند که ارتباطی به شورای نگهبان ندارد. همه این نکات از یک جایگاه و مقام دیگری جز شورای نگهبان است اما نمی‌خواهم بگویم که این برای همه هضم شده است. شاید ما که از بیرون نگاه می‌کنیم تفکیکی قایل نباشیم اما مهم این است که درتصمیم‌گیری‌ها بی‌طرف باشند در رایی که می‌دهند بی‌طرف باشند. من شهادت می‌دهم به‌خصوص درباره آقایان فقها که این موارد را در همه زمینه‌ها رعایت کرده‌اند. گاهی اوقات با شخص نامزد، مطالب و نکاتی دارند ولی در مجموع رای مثبت می‌دهند و این اصلا تاثیری در رایشان ندارد. البته ما اینها را نمی‌توانیم در بیرون اعلام کنیم یا فیلمش را منتشر کنیم تا مردم ببینند و آن مطالبی که در نماز جمعه یا تریبون‌های دیگر گفته می‌شود را جبران کند.

افشاگری سفیر سابق فرانسه در مورد روحانی


به گزارش خبرنامه گویا، نیو یورک تایمز در مطلبی که با عنوان "روحانی و بمب ایرانی" که توسط فرانسوا نیکولو سفیر سابق فرانسه در ایران (بین سالهای 2001 تا 2005) نوشته شده، جزئیاتی درباره برنامه ایران برای ساخت بمب هسته ای منتشر کرده است. این برنامه در سال 2003 متوقف شد و این دیپلمات فرانسوی معتقد است عامل آن روحانی بوده است.
این برنامه که توسط سپاه پاسداران اجرا می شده است، در سال 2007 توسط آژانس های امنیتی آمریکا شناسایی شد و در گزارش نوامبر 2011 آژانس بین المللی انرژی اتمی تایید شد.
در این گزارش آمده: "برنامه AMAD (برنامه مخفی تولید سلاح هسته ای) در سال 2003 ناگهان و به دلیل دستوری از سوی مقامات عالی رتبه ایران متوقف شد."
این دیپلمات می گوید: "بر اساس مذاکراتی که آن زمان به عنوان سفیر فرانسه با مقامات بلند مرتبه ایرانی داشتم، قویا معتقدم که عامل اصلی توقف این برنامه حسن روحانی بوده است. قطعا ایرانیان نمی توانند هیچ گاه تایید کنند که چنین برنامه ای وجد داشته است و من نیز نمی توانم نام شخصی که با من صحبت کرد را بیاورم اما دو گفتگو از آن دوران به خوبی در ذهن من مانده است."
اولین گفتگو به زمانی برمیگردد که روحانی به تازگی مذاکره کننده هسته ای ایران شده بود و پس از دیدار با مقامات فرانسوی، آلمانی و بریتانیایی به توافق در مورد توقف غنی سازی رسیده بود.
یک مقام بلند مرتبه ایرانی به من اعتماد کرد و بیان کرد که پس از این توافق روحانی وتیمش شروع به جمع آوری اطلاعات درباره گذشته برنامه هسته ای ایران و فعالیت هایی که انجام شده بود، کردند. آنها از همه ادارات و بخش ها، از غیر دولتی گرفته تا نظامی در این باره پرس و جو کردند. به اعتقاد او دشواری کار وی این بود که کشف وقایع در کشوری مانند ایران که همه چیز محرمانه است، بسیار سخت بود.
چند هفته بعد مقام دیگری که به روحانی نزدیک بود به من گفت: "تیم روحانی شرایط بسیار سختی دارد. بسیاری از دستورات او سرپیچی می کنند ولی در نهایت او موفق خواهد شد." منظور او سختی متعقاد کردن محققین برای توقف آنی برنامه ای بود که سال ها پیگیری اش کرده بودند.
من به او گفتم گه در اروپا نیز، وقتی یک کشور مجبور می شود مفاد قرارداد سلاح های شیمیایی را اجرا کند سختی های مشابه ای وجود دارد. به محققین، زمان و بودجه کافی داده می شود تا تمامی اطلاعاتی را که جمع آوری کرده اند را بایگانی کنند تا بتوانند در آینده از دست آورد هایشان دفاع کنند. کمی بعد طرف گفتگو به من اطلاع داد: "پیامت را منتقل کردم. موفق شدیم."
معتقد بودم که آنها در مورد ساخت سلاح هسته ای صحبت می کردند. در نوامبر 2011 پس از انتشار گزارش آژانس، نظر من تایید شد چرا که طبق این گزارش: "کارکنان این برنامه در محل آن باقی مانده اند تا تمامی دستاورد هایشان در پیشبرد آن را ثبت و مستند کنند."
بدون شک متوقف کردن برنامه ای که به دست سپاه پاسداران اجرا می شد، نیاز به موافقت رهبر داشت. دو دلیل عمده برای چنین عملی وجود داشت:
اول اینکه در پایان سال 2003 دشمن ایران در منطقه یعنی صدام حسین از بین رفته بود و ثابت شده بود که برنامه مخفی صدام برای دستیابی به سلاح هسته ای پس از شکست در جنگ با آمریکا در سال 1991 متوقف شده بود. این برنامه هسته ای عراق بود که باعث شده بود ایرانی ها نیز در دهه 80 در دوره "دفاع مقدس" به فکر دستیابی به این سلاح بیفتند. پس انگیزه اصلی ایران از بین رفته بود.
دوم اینکه پس از توافق ایران با سه کشور اروپایی در این سال، روحانی پروتکل الحاقی آژانس را نیز امضاء کرده بود که شامل حق بازرسی بدون اطلاع بازرسان آژانس نیز می شد. ریسک کشف برنامه های ایران برای دستیابی به بمب توسط آژانس بسیار بالا رفته بود.
روحانی نمی تواند با اشاره به نقشش در توقف این برنامه اعتباری کسب کند چرا که چنین برنامه هایی طبق روایت رسمی ایران هیچگاه وجود نداشته اند. اما با کاری که به باور من او در سال 2003 کرد می توان امیدوار بود که روحانی به عنوان رئیس جمهور ایران می تواند راه حل دیپلماتیکی برای بحران هسته ای بیابد.

۱۳۹۲ مرداد ۵, شنبه

آمریکا صادرات دارو به ایران را تسهیل می کند

به گزارش رادیو فردا، وزارت خزانه‌داری آمریکا طی بیانیه‌ای که پنجشنبه سوم مرداد منتشر کرد، می‌گوید که واشینگتن فهرست صادرات اقلام بشردوستانه به ایران را گسترش داده و ساز وکار پرداخت‌های مالی برای این کالاها را تسهیل خواهد کرد.
این بیانیه می‌گوید آمریکا تاکید دارد که تحریم‌های اعمال شده علیه ایران صرفا جهت وادار کردن مقام‌های ایرانی برای عمل به تعهدات بین‌المللی خود است، نه اعمال محدودیت برای واردات اقلام بشردوستانه به ایران.
دفتر کنترل دارایی‌های خارجی آمریکا، تحت کنترل وزارت خزانه‌داری فهرست صادرات اقلام دارویی به ایران را بر اساس مجوزهای موجود صادرات و صادرات مجدد دارو به ایران گسترش داده و صدها قلم داروهای اساسی را به فهرست کالاهای مجاز برای صادرات به ایران اضافه کرده است.
در میان اقلام اضافه شده به فهرست کالاهای مجاز، دستگاه‌های دیالیز و اکتروکاردیوگرافی (نوار قلب) و موج‌ نگار‌ مغز نیز وجود دارد.
آمریکا در ماه ژوئن نیز تحریم‌های کنترل صادرات برخی تکنولوژی‌ها، مانند فروش مستقیم خدمات اینترنتی، تجهیزات و نرم افزارهای ارتباطات شخصی به ایران را تعدیل کرد، اگرچه در همان ماه آمریکا تحریم‌های جدیدی علیه بخش کشتی‌سازی، کشتیرانی، خودروسازی و واحد پول ملی ایران، ریال، اعمال کرد.
وزارت خزانه‌داری آمریکا در بیانیه جدید خود همچنین فهرست اقلام مجاز دیگری مانند مواد غذایی، کشاورزی، دارویی و تجهیزات پزشکی که شهروندان غیر آمریکایی می‌توانند به ایران صادر کنند را اعلام کرده است.
این گزارش می‌افزاید که دیوید کوهن، معاون وزارت خزانه‌داری آمریکا در امور مالی و تروریسم، اعلام کرده است که به رغم ادامه فشارها و تحریم‌های مالی علیه ایران، آمریکا متعهد به تامین امکان واردات اقلام بشردوستانه به ایران است.
بر اساس این گزارش، صادرات اقلام یاد شده به ایران بدون کسب مجوز از دفتر کنترل دارایی‌های خارجی وزارت خزانه‌داری ممکن شده است.
بر اساس این گزارش، وزارت خارجه و خزانه‌داری آمریکا در حال مذاکره با شرکت‌های دارویی و پزشکی خارجی نیز هستند که راه صادرات و پرداخت‌های مالی برای این اقلام به ایران را باز کنند.
اقلام دارویی در ایران طی یکسال گذشته هم با افزایش شدید قیمت مواجه شده است. برخی از داروهای حیاتی ساخت خارج هم در ایران به شدت کاهش یافته که به لطمات جدی و مرگ بیماران منتهی شده است.
در برخی موارد، مقام‌های ایران تحریم‌های بین‌المللی را عامل این «وضعیت بحرانی» توصیف کرده اند، به‌ ویژه اینکه نهادهای مالی بین‌المللی حاضر به نقل و انتقالات مالی خرید دارو برای ایران نیستند.
با این حال در برخی موارد نیز سیاست‌های دولت ایران و اختصاص ارز به واردات دارو به عنوان مشکل اساسی معرفی شده است. برای نمونه ناصر ریاحی، رئیس اتحادیه واردکنندگان دارو در ایران یکم مرداد ماه به خبرگزاری ایسنا گفت که حدود ۶۰ تا ۷۰ میلیون دلار دارو در گمرک‌های داخلی رو به فاسد شدن است.
وی افزود: «شرکت‌های واردکننده دارو، به دلیل حذف ارز مرجع، با "کمبود شدید نقدینگی"مواجه هستند و قادر به ترخیص این داروها از گمرک کشور نیستند.»
تحریم بنزین، هواپیما و قطعات آن، طلا، ریال، نقل و انتقالات بانکی و بسیاری از موارد دیگر زندگی و کسب و کار مردم ایران را به طور مستقیم یا غیر مستقیم تحت تاثیر قرار داده است.

مالکی: ایران خواستار گفتگوی مستقیم با آمریکاست


مقامات کشورهای غربی روزپنجشنبه اعلام کردند، نوری المالکی نخست وزیر عراق به مقامات دولت اوباما اطلاع داده است که ایران خوستار مذاکره مستقیم با آمریکا در مورد مسئله هسته ای است و عراق قرار است زمینه این مذاکرات را مهیا کند.
به گزارش خبرنامه گویا به نقل از نیویورک تایمز، در اوایل ماه جولای ( اواخر خرداد ماه) نوری المالکی در دیداری با سفیر ایالات متحده در بغداد به او گفته که حامل پیامی از سوی دولتمردان ایران است و مدعی شده که رئیس جمهور جدید ایران در برقراری گفتگو با آمریکا جدی است.
با وجود اینکه نوری المالکی ادعا کرده که با افراد معتمد و نزدیک به رهبر ایران صحبت کرده، هویت طرف ایرانی ارسال کننده این پیام را فاش نکرده است. برخی از مقامات غربی هنوز شک دارند که آیا ایران قصد استفاده از عراق به عنوان میانجی را داشته و یا این ایده، ابتکار خود نوری المالکی است.
مقامات دولت آمریکا هنوز هیچ موضع گیری درباره اظهارات نوری المالکی یا اقدامات احتمالی آنها در پاسخ به این پیغام نکرده اند. البته مقامات آمرکایی از ابتدای دولت اوباما به کرات درباره تمایلشان به گفتگوی مستقیم با ایران سخن گفته اند.
پاتریک ونترل یکی از سخنگویان وزارت امور خارجه می گوید: "عراق شریک آمریکاست و ما در بسیاری از موارد مربوط به منافع مشترکمان از جمله مسائل مربوط به ایران با عراقی ها در گفتگوی مستمر هستیم. همانطور که همیشه گفته ایم ما برای برطرف کردن نگرانی جامعه بین المللی در مورد مسئله هسته ای ایران همواره آماده گفتگوی مستقیم با این کشور هستیم."
گری سامور، مشاور شورای امنیت ملی آمریکا در امور مربوط به منع گسترش سلاح های اتمی در دولت اول اوباما می گوید بسیار محتمل است که ایران از عراق برای ارسال پیامی درباره تمایلش به برقراری مذاکرات با آمریکا استفاده کرده باشد.
او معتقد است: "ایرانی ها به مالکی به عنوان شخصی معتمد نگاه می کنند. از دیدگاه آقای مالکی این رابطه اهداف مختلفی دارد. او نمی خواهد در دوراهی بین ایران و ایالت متحده قرار گیرد."
در دیدگاه بسیاری از کارشناسان توافق بر سر مسائل هسته ای در مذاکرات جمعی ممکن نیست و مذاکره مستقیم بین آمریکا و ایران بهترین راه حل این مشکلات است.
به گفته مقامات کشور های غربی آقای مالکی تنها کسی نیست که دو کشور را به مذاکره مستقیم دعوت کرده است. عمار الحکیم رهبر مهمترین حزب شیعه عراق نیز خواستار چنین مذاکراتی است.
دولت آقای مالکی در بسیاری از مسائل متحد دولت ایران است. از جمله در مسئله سوریه. ایران توانسته است با استفاده از آسمان عراق سلاح های زیادی را به سوریه ارسال کند. مقامات عراقی گفته اند که نمی توانند مانع ارسال چنین کمک هایی شوند و البته نوری المالکی نگران افزایش اختلافات بین شیعه و سنی در عراق در پی سقوط بشار اسد است.
مقمات آمریکایی به کرات گفته اند که مالکی وابسته دولت ایران نیست و ایالات متحده باید از راههای مختلف از جمله فروش اسلحه نفوذش در عراق را بیشتر کند.
واکنش خبرگزاری فارس
خبرگزاری فارس از پایگاه های خبری نزدیک به سپاه پاسداران گزارش نیویورک تایمز را با تیتر "التماس وارونه واشنگتن برای مذاکره با تهران، این‌بار از زبان نخست‌وزیر عراق" منتشر کرده و مدعی شده این خواست مقامات آمریکایی است که از زبان نوری المالکی به عنوان خواست ایران بیان می شود.
فارس می گوید: "روزنامه آمریکایی نیویورک‌ تایمز در تلاش برای مشتاق نشان دادن ایران به مذاکره با ایالات متحده، ادعا کرده است که ایران از طریق «نوری مالکی»، نخست‌وزیر عراق به آمریکایی‌ها پیام داده است که آماده است بحث‌هایی جدی با ایالات متحده آمریکا داشته باشد."
تکذیب خبر توسط سفیر ایران در عراق
به گزارش خبرگزاری ایسنا، سفیر ایران در عراق خبر روزنامه نیویورک تایمز درباره ارایه پیامی از سوی ایران به آمریکا توسط نوری‌المالکی مبنی بر آمادگی ایران برای مذاکره مستقیم با آمریکا را رد کرد.
حسن دانایی‌فر با اعلام این مطلب به خبرنگار سیاسی خارجی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، گفت: این خبر صحت ندارد و کاملا نادرست است.
وی با بیان اینکه عراقی‌ها همیشه اعلام کرده‌اند که دوست دارند به عنوان همسایه ایران، تسهیل کننده روابط ایران با کشورهای دیگر باشند خاطرنشان کرد: اما درخصوص خبر روزنامه نیویورک تایمزاین مطلب کاملا نادرست است.

۱۳۹۲ مرداد ۴, جمعه

اروپا تصمیم گرفت برای تحلیف روحانی نماینده ‌نفرستد

اتحادیه اروپا تصمیم گرفته است برای مراسم تحلیف ریاست جمهوری نماینده ای نفرستد.
به گزارش خبرگزاری مهر، روزنامه ایونینگ استاندارد چاپ لندن در سایت خود نوشت که با وجودی که برای تحلیف حسن روحانی دعوت شده‎اند، اما وزارت خارجه انگلیس تایید کرده است که حتی یک دیپلمات رده پایین خود را نخواهد فرستاد.
نمایندگان انگلیس در تحلیف رئیس جمهوری سابق -محمود احمدی نژاد- نیز شرکت نکرده بودند.

وزارت خارجه انگلیس گفت: "موضع اتحادیه اروپا بر این استوار است که تنها در صورت صلاحدید نمایندگان سفارت‎های محلی (مقیم در تهران) حضور یابند. با توجه به این که انگلیس در تهران سفیر ندارد، شرکت نخواهیم کرد."

تاييد چهار حکم اعدام در اهواز و پرسش‌های جدی درباره روند دادرسی


غازی عباسی، عبدالرضا امير خنافره، عبدالامير مجدمی و جاسم مقدم تابستان ۱۳۸۸ در اهواز دستگير شدند؛ فروردين ۱۳۹۱ به اعدام محکوم شدند و ديوان عالی کشور ۲۵ بهمن ماه ۱۳۹۱ حکم آنان را تأييد کرد. با این حال پنج ماه پس از تایید حکم از سوی دیوان عالی کشور، در روز ۱۹ تیرماه این حکم به محکومان ابلاغ شده است
کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران ـ با تاييد حکم اعدام چهار جوان عرب اهل اهواز توسط ديوان عالی کشور، هم اکنون اين زندانيان در معرض خطر اجرای حکم در زندان کارون اهواز به سر می برند. تاييد حکم اعدام اين چهار شهروند عرب به اتهام محاربه و فساد فی الارض در تاريخ ۱۹ تيرماه به محکومان و خانواده هايشان ابلاغ شده است. يک فعال حقوق بشراهوازی مطلع از جريان اين پرونده در گفت وگو با کميپن بين المللی حقوق بشر در ايران مدعی شد که آنها هيچ فعاليت سياسی نداشته اند و فقط کشف يک اسلحه هنگام بازرسی از منزل يکی از متهمان باعث توجيه چنين اتهامی به آنها شده است.
کريم دحيمی فعال حقوق بشر اهوازی که هم اکنون در خارج از ايران زندگی می کند به کمپين بين المللی حقوق بشر در ايران در خصوص علت دستگيری اين زندانيان گفت:« در تابستان ۱۳۸۸، هفت نفر از جوانان شهر شادگان اهواز در منزلشان توسط نيروهای اطلاعات دستگير شدند. همگی اين جوان ها فعال فرهنگی بودند و دو نفرشان يعنی غازی عباسی و عبدالرضا خنافره شاعر هستند و جلسات شعرخوانی در شادگان داشتند. کوچکترين آنها ۲۶ ساله است و بزرگترين شان ۳۳ ساله. اينها هيچ فعاليت سياسی نداشتند و هيچ ارتباطی با تشکيلات سياسی خارجی و داخلی نداشته اند.»
غازی عباسی متولد ۱۳۶۱، عبدالرضا امير خنافره متولد ۱۳۶۶، عبدالامير مجدمی متولد ۱۳۵۹ و جاسم مقدم متولد ۱۳۶۴ از ساکنان شهر شادگان اهواز هستند که در تابستان ۱۳۸۸ در اهواز توسط نيروهای اطلاعات دستگير شدند. آنها در فرودين ماه ۱۳۹۱ در شعبه يک دادگاه انقلاب اهواز به رياست قاضی علی فرهادوند به اتهام محاربه و فساد فی الارض از طريق حمله مسلحانه به اعدام محکوم شدند و شعبه ۳۲ ديوان عالی کشور به رياست قاضی رضا فرج اللهی اين حکم را در ۲۵ بهمن ماه ۱۳۹۱ تاييد کرد. با اين حال ۵ ماه پس از تاييد حکم از سوی ديوان عالی کشور، در روز ۱۹ تيرماه اين حکم به محکومان ابلاغ شده است.
بر اساس اين حکم سه نفر از متهمان ديگر پرونده به نام های هادی البوخنفر نژاد، سامی جدماوی نژاد و شهاب عباسی به تبعيد در شهرستان اردبيل محکوم شدند. هيچکدام از اين هفت نفر سابقه کيفری نداشته اند.
کريم دحيمی در خصوص موارد اتهامی افراد ياد شده به کمپين گفت:« تنها فعاليتهای آنها اعتراض مسالمت آميز به مصادره زمينهای کشاورزی که چند سال پيش در شهر شادگان رخ داده بود و جهت پروژه های حکومتی استفاده می شود، بود اما دادگاه آنها را متهم به محاربه و فساد فی الأرض از طريق قيام مسلحانه و اقدام عليه امنيت ملی کردند و همچنين آنها را متهم به تشکيل گروه ضد انقلاب کرده اند که اصلا وجود خارجی ندارد و محکومان آن را در دادگاه انکار کرده اند.»
وی با اشاره به اينکه متهمان در دادگاه اتهامات خود را منکر شده اند، گفت:« همه متهمان اتهامات خود را نزد قاضی شعبه يک رد و انکار کردند اما قاضی در جواب به آنها گفته است انکار کردن متهمان امر عادی است و هيچ توجهی حتی به دفاعيات وکلای آنها نکرده است.»
اين منبع آگاه در خصوص اتهام حمله مسلحانه متهمان به کمپين گفت:« فقط يک اسلحه هنگام بازرسی در منزل يکی از متهمان پيدا شده که باعث توجيه چنين اتهامی به آنها شده است. داشتن اسلحه شکاری و غيره در هر منزلی در مناطق ما امر طبيعی است. ما از اسلحه در مراسم عروسی و فاتحه خوانی استفاده می کنيم. همچنين در منطقه ما هشت سال جنگ بوده و وجود اسلحه امری طبيعی است. همانند مناطق مرزی ديگر مثل کردستان و بلوچستان. در ضمن کارشناس اسلحه در سطح استان (علی متيری) گفته که هيچ گلوله ای از اسلحه ها آنها به مؤسسات دولتی و يا واحد نظامی شليک نشده است و هيچ کسی با آن کشته نشده و اين گزارش در دفاعيات وکلای و نامه متهمان آمده است ولی بازجويان اطلاعات به دادگاه فشار آوردند تا کارشناس را عوض کرده و کسی ديگر را جايگزين آن کنند تا شهادت بدهد که از اين اسلحه استفاده شده است.»
طی روز های گذشته چهار زندانی محکوم به اعدام طی نامه ای که به زبان عربی نوشته شده و نسخه ای از آن در اختيار کمپين بين اللملی حقوق بشر قرار گرفته است از شکنجه‌ها و نحوه اعتراف‌گيری خود گفته اند و از فعالان حقوق بشر برای توقف حکم اعدام شان ياری خواسته اند. در بخشی از اين نامه آمده است:« بعد از گذشت ۳ سال بلاتکليفی در بازداشتگاههای اطلاعات؛ دادگاه ما در سال ۲۰۱۲ تشکيل شد که در مجموع بيشتر از دو ساعت و نيم طول نکشيد و ما بدون اينکه بتوانيم از خود دفاع کنيم به اتهام اعمال مسلحانه و محاربه با خدا و فساد فی الارض به اعدام محکوم شديم.»
غازی عباسی، يکی از اين چهار زندانی محکوم به اعدام در بخشی از نامه نوشته است: من غازی عباسی از أهالی فلاحيه( شادگان) که در تاريخ١/۶/١٣٨٨ دستگير شدم در مدت ١١ ماه در بازداشتگاه اطلاعات اتهامهای عديدی به من نسبت داده شده که در اين مدت در معرض أنواع شکنجه فيزيکی و روحی قرار گرفتم که آثار اين شکنجه ها تا کنون بر بدنم مانده است.
غازی عباسی در بخشی ديگری نوشته است: «در اين مدت و برای دو سال تمام از هرگونه تماس يا ملاقات با خانواده محروم بودم و برای ايجاد فشار روانی برادران من را دستگير کردند که در بين آنها برادرم شهاب را از خدمت سربازی به بازداشتگاه اطلاعات آوردند که به انواع مختلف بيماری ها و اختلالات روانی مبتلا شد و بعداً وی را به زندان سپيدار منتقل کردند.با من و برادرم أنواع مختلف شکنجه را بکار بردند و با اين همه روشهای کثيف شکنجه که اطلاعات در حق ما انجام داد نتوانستند من را وادار( مجبور) به اتهامات نسبت داده بکنند.»
او در خصوص محاکمه اش نيز نوشته است: «بعد از تقريباً ۴ سال از تاريخ دستگيری، محاکمه ما که شبيه فيلم های رعب هيتشکاک، فقط به مدت يک ساعت، اتهامات وارده به ما را رد کرديم بدون اينکه از ما توضيحی بخواهند (( منظور دفاعيات)) ولی با کمال تأسف احکام را بشکل جائر و ناعادلانه صادر کردند، که من را و سه نفر از دوستانم را به اعدام محکوم و تبعيد برادرم شهاب و بعضی از جوانان به مناطق دور دست.»

۱۳۹۲ مرداد ۳, پنجشنبه

نتانیاهو: ایران و کره شمالی، دو خطر بزرگ برای اسرائیل و ژاپن


رادیو فرانسه : بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل بار دیگر بر افزایش فشار بر ایران، برای منصرف کردن این کشور از ادامه فعالیت‌های هسته‌ای‌اش تأکید کرد.
آقای نتانیاهو امروز در شهر اورشلیم در دیدار با فومیو کیشیدا، وزیر امورخارجه ژاپن، گفت: «من فکر می کنم باید فشار بر ایران را افزایش دهیم زیرا این تنها چیزی است که می تواند تغییر واقعی در رفتار ایران به وجود آورد.»
بر اساس بیانیه دفتر نخست وزیر اسرائیل، وی در گفت وگوی خود با وزیر امورخارجه ژاپن، با اشاره به ایران و کره شمالی، اضافه کرده که ما به طور کامل با تهدیداتی که از سوی حکومت های غیرمنطقی و افراطگرایی که با موشک های بالستیک و سلاح های اتمی امنیت دو کشور و همچنین تمامی جهان را به خطر می اندازد آشنا هستیم.
روز چهاردهم ژوئیه گذشته نتانیاهو در یک شبکه تلویزیونی آمریکایی گفت که اسرائیل می تواند قبل از آمریکا به مداخله نظامی علیه برنامه هسته ای ایران دست بزند.
وی همچنین حسن روحانی را «گرگی در پوست میش» توصیف کرد.
در واکنش به این اظهارات، روحانی در جمع فرماندهان سابق جنگ ایران و عراق گفت که اسرائیل نمی تواند به طور واقعی تهدید کند.

سانحه‌ای مرگبار برای پناهجویان ایرانی در آب‌های اندونزی


در پی سانحه‌ای مرگبار که برای یک قایق حامل پناهجویان در سواحل اندونزی روی داده، ده‌ها تن جان خود را از دست داده یا مفقودالاثر شده‌اند. اکثر سرنشینان این قایق پناهجویان ایرانی و سریلانکایی بوده‌اند.
دويچه وله ـ در سواحل اندونزی یک قایق حامل پناهجویان در پی توفانی شدن آب‌ها دچار سانحه‌ای مرگبار شد. این قایق در سواحل غربی جزیره جاوه غرق شده است. این سانحه شامگاه سه‌شنبه (۲۳ ژوئیه / ۱ مرداد) روی داده است.
پناهجویان که اکثر آنها ایرانی و سریلانکایی بوده‌اند، قصد رساندن خود به استرالیا را داشته‌اند. در مورد شمار سرنشینان این قایق و تعداد قربانیان این سانحه آمار گوناگونی منتشر شد.
در حالیکه رسانه‌های استرالیایی شمار پناهجویان را حدود ۱۷۰ نفر برآورد کرده‌اند، مقامات اندونزی از حدود ۲۰۰ سرنشین سخن گفته‌اند.
همچنین گفته شده است که ده‌ها تن جان خود را از دست داده یا مفقودالاثر شده‌اند. مقامات اندونزی مرگ سه نفر از جمله یک کودک در جریان این سانحه را تایید کرده‌اند.
نشریه استرالیایی سیدنی تلگراف به نقل از یکی از بازماندگان این سانحه گزارش داده که ۶۱ پناهجوی ایرانی در جمع مسافران بوده‌اند.
به گزارش خبرگزاری فرانسه امدادگران موفق به نجات جان بیش از یکصد تن از پناهجویان شده‌اند. شبکه رادیویی ای بی سی استرالیا تعداد نجات‌یافتگان را ۱۶۰ تن ذکر کرده است. پناهجویان نجات‌یافته سپس به بیمارستان منتقل شده‌اند.
اد هیوزیک، معاون پارلمانی نخست‌وزیر استرالیا در پی سانحه مزبور گفت: «این اخباری ناگوار است و نشاندهنده‌ی اینکه ما باید مشکل پناهجویان را در سطح منطقه‌ای حل کنیم.»
در سال‌های اخیر موج پناهجویان و مهاجران غیرقانونی که از طریق کشورهایی چون اندونزی عازم استرالیا می‌شوند، شدت یافته است. بسیاری از آنان از شهروندان ایران و افغانستان هستند.
روزنامه انگلیسی "گاردین" چندی پیش گزارش داده بود که بیش از یک سوم پناهجویانی که به شکل غیرقانونی با قایق وارد خاک استرالیا می‌شوند، ملیت ایرانی دارند. تاکنون صدها پناهجو که برخی از آن‌‌ها ایرانی بوده‌اند، در اثر غرق شدن قایق‌‌ها جان خود را از دست داده‌اد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه از آغاز سال جاری میلادی تا کنون بیش از ۱۳ هزار پناهجو وارد استرالیا شده‌اند. خبرگزاری آلمان حتی از ۱۵ هزار پناهجو سخن گفته است.
بالا گرفتن بحث قوانین پناهندگی
شیوه و سیاست‌های رفتار با پناهجویان از جمله موضوعات مهم در ارتباط با انتخابات پارلمانی در استرالیاست که در ماه سپتامبر سال جاری برگزار خواهند شد.
کوین راد، نخست‌وزیر استرالیا هفته گذشته (جمعه، ۱۹ ژوئیه / ۲۸ تیر) تصریح کرده بود که پناهجویانی که به طور غیر قانونی از طریق مرز آبی وارد خاک این کشور شوند، از این پس اجازه ماندن در استرالیا را نخواهند داشت.
وی در چارچوب ارائه سیاست‌های دولت خود در ارتباط با مهاجران گفت که این پناهجویان پس از ارائه تقاضای پناهندگی‌شان به جای استرالیا در گینه نو نگهداری می‌شوند.
دولت اندونزی نیز روز جمعه (۱۹ ژوسیه) اعلام کرد که روند صدور ویزا برای ایرانیان را دشوارتر می‌کند. این کشور هدف از این امر را جلوگیری از ورود غیرقانونی ایرانیان از طریق اندونزی به استرالیا و قاچاق مواد مخدر اعلام کرد. دولت اندونزی این تصمیم را بعد از مذاکره با دولت استرالیا اتخاذ کرد.
در همان روز همچنین صد‌ها پناهجوی ساکن جزیره "نائورو" که اکثرا ملیت ایرانی دارند، در اعتراض به قوانین سخت‌گیرانه پناهندگی در استرالیا دست به شورش زده بودند. این شورش که با حضور پلیس و نیروهای محلی سرکوب شد و چندین زخمی برجا گذاشت.