۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۷, یکشنبه

کمپین اعتراضی به لغو آشکار حقوق بشر در ایران و دفاع از ارزش ها و حرمت انسانی جامعه‎ در استکهلم سوئد

جمعی ازمردم آزادیخواه ایرانی که در چند سال اخیر از جهنم جمهوری اسلامی فرار کرده اند، در یک ابتکار عمل دست به یک کمپین اعتراضی بزرگ زده و به مدت یک ماه اعتراض خود را نسبت به ابعاد مختلف سرکوب و خفقان در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی زده اند. این ابتکار عمل از تاریخ اول ماه مه امسال شروع شده و این انسانهای معترض فارغ از هر زبان و قومیت و عقیده ای مصمم هستند تا با همدلی واتحاد خود رسیدن فریاد همبستگی خود به همنوعان خود در ایران اعم از کارگران زندانی، دانشجویان زندانی، روزنامه نگاران دربند،قربانیان تبعیض جنسیتی، قربانیان محرومیت های اجتماعی و فقر و سایر نابسامانیهای اجتماعی مانند اعتیاد و … که ایران را به زندانی بزرگ و جهنمی از فقر و استثمار تبدیل کرده است  برسانند.
این اقدام در مرکز شهر استکهلم و در میدان سرگل با برپایی چادر و تجمع و تحصن تا 1 ماه ادامه خواهد داشت. سه روز نخست این تحصن در همبستگی با کارگران زندانی بوده
و سه روز بعد هم دفاع از زندانیان سیاسی نامگذاری و اعتراض و اطلاع رسانی خواهد شد.این کمپین تا دوم ماه ژوئن ادامه خواهد داشت واین انسانهای آزادیخواه و  معترض همه افراد  آزادیخواه را در پیوستن به حرکت اعتراضی خویش فرا می خواند.
زنده باد همبستگی
زنده باد آزادی











۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۴, پنجشنبه

رفسنجانی دستمال به دست، نظریات مقام معظم رهبری را عالمانه خواند


گویا آقای هاشمی چند سال پیش، در سر راه مسافرت خود از رفسنجان به تهران، اندکی در یزد توقف نموده، چند کارتن دستمال یزدی خریدند و با خود به تهران آوردند. زیرا این حدس و دلیل از آن روی است که ایشان به تازگی، در ستایش مقام معظم رهبری و بیانات حکیمانه و خردمندانه ایشان از این دستمال های پر خیر و برکت بهره می برند، و در این راه تا کنون از دیگران پیشی گرفته اند.
البته آقای رفسنجانی سالیانی پیش توجهی به گفتار مقام معظم رهبری نداشتند. آن چنان که دوره هشت ساله ریاست جمهوری خود بر تخت خلافت نشسته و بر روی ابرها در حال گشت و گذار بودند. ایشان گهگاهی به دستمال بدستان گرداگرد خود تبسمی می فرمودند ولی برای مقام معظم رهبری ما که در آن زمان تحفه ای نبودند، و کسی ایشان را به حساب نمی آورد و برایشان دستمال یزدی به کار نمی برد، سبزی خرد نمی کردند.
توجه جناب رفسنجانی به گفتار حکیمانه مقام معظم رهبری از زمانی آغاز شد که اوباشان و سگان ولایت پاچه فائزه خانم دختر شجاع و دلیر  ایشان را پاره کردند. جناب رفسنجانی نخست  در برابر این دشنام ها و رذالت های سگان ولایت، به دلیل انتقاد شدید اطرافیان و کبوتران حرم ایشان و نگارش و فضولی  افرادی بیگانه  چون نویسندگان فضول محله، به جان آمده، اندکی غیرت به خرج داده، و کمی جبهه گیری فرمودند. برای این جبهه گیری،  هرچند گاهی در موردی اظهار وجود کردند که: «بله، ما هم هستیم و ما چنینیم و چنان…«. اما، به زودی قافیه را تنگ دیدند زیرا با حمله های جان فرسای مقربان درگاه مقام معظم و بوسه زنان و صاحبان دستمال  یزدی کرسی خلافت روبرو گشتند.
رفسنجانی که چند وقتی است از دربار سید علی گدا بیرون انداخته شده؛ به هر دری می زند تا بلکه بتواند قلب ولی فقیه را ربوده و جایگاه خود را در کنار دست وی باز پس گیرد. از آنجا که هیچ کدام از حرکات هاشمی رفسنجانی به مزاج رهبری خوش نیامده، رفسنجانی شروع به دست بوسی و دستمالکشی کرده تا بلکه نتیجه ای بگیرد.
رفسنجانی که چند وقتی است از دربار سید علی گدا بیرون انداخته شده؛ به هر دری می زند تا بلکه بتواند قلب ولی فقیه را ربوده و جایگاه خود را در کنار دست وی باز پس گیرد. از آنجا که هیچ کدام از حرکات هاشمی رفسنجانی به مزاج رهبری خوش نیامده، رفسنجانی شروع به دست بوسی و دستمالکشی کرده تا بلکه نتیجه ای بگیرد.
این جا بود که جناب رفسنجانی به معجزات دستمال یزدی و کاربرد واقعی آن آگاه شدند. از این روی، فحش ها و ناسزاهای خطاب به نازنین دختر خود فائزه خانم و انتقادات بر خود را به  خاطر حفظ و حراست اموال سرقت کرده، و دزدی های نازنین پسران عزیز خود، بر جان خریدند، و به اصطلاح عامه هرگونه یورش و حمله و ناسزاهای مقربان ساندنیس خور مقام معظم را لای سبیل  گذاشتند، و به کرامات دستمال یزدی همانند چند گله آخوند دیگر پناه بردند. در هر حال، جناب رفسنجانی گویا آز آن روز به بعد به جای تلافی و مردانه ایستادن و نا سزا نشنیدن از نامردان، راه ساده تری را برگزید و آن این که نخست به درگاه مقام معظم رهبری پناه بردند، سپس از آن زمان،  گوشهای خود را به سخنان و رهنمودهای بی مانند، و زبان خود را در راه ستایش مقام معظم رهبری به کار می برند تا از گزند روزگار محفوظ مانده، و از خوان یغما بی نصیب نمانند!!.
ما نمی دانیم در این دستمال یزدی چه معجزه ای هست که از قدیم تا کنون، همواره گروهی دستمال به دست گرداگرد هر قلدر گردن کلفت از شاه گرفته تا وزیر، از استاندار گرفته تا بخشدار، از خان گرفته تا کدخدا، و در رژیم کنونی نیز از مقام معظم گرفته تا آیت الله، از آخوند پیزری گرفته تاطلبه های ابنه ای همگی جمعند، و با به کار بردن آن دستمال ها، به حمد و ستایش آنان می پردازند؟. در دوران ۳۷ ساله نورافشانی قبله عالم، شاهنشاه آریامهر که به کورش امر فرمودند؛ « بخواب و از جات تکان نخور که ما همه فن حریفیم»، نیز این دستمال یزدی مورد استفاده فراوان داشت، و گویا بسته بسته، از یزد به دربار ایران و نخست وزیری می رسید. شاید خوانندگان گرامی ما بتوانند از معجزه این دستمال ما را بیشتر آگاه کنند.
باید دانست که اکنون آقای رفسنجانی تنها نیستند، و گروهی دستمال به دست، از بام تا شام قربان صدقه رهبر کبیر انقلاب می روند، مقام معظم رهبری را باد می زنند، و هربار معظم له عطسه فرمایند و زبانم لال، نابه هنگام بادی از ایشان خارج شود، و آنان جملگی «عافیت باشد»  گویند، بسیارند. بسیجی ها، طلبه ها، حتی آیت الله های در ناز و نعمت ناشی از غارت ملی و مردمی نیز، ازبه کار بردن دستمال یزدی و مدح و ثنا گفتن به آن مقام معظم نماینده امام زمان (عج) غافل نیستند. آنان موی ایشان را به موی اسب حضرت عباس، گفتار و فرمایش ایشان را به شیهه دلدل حر ریاحی، و صدای پایشان را با صدای سم اسب حضرت زین العابدین یکسان می دانند.
برای آن که از کرامات و الطاف جناب هاشمی رفسنجانی نسبت به مقام معظم رهبری شما عزیزان را بهتر در جریان گذاشته باشیم، شما را به مقاله ای که در   روزنامه «حمایت به تاریخ پنجشنبه ۱۴ اردی بهشت نوشته شده آشنا می کنیم. آقای رفسنجانی به مناسبت روز کارگر فرمودند که؛ « توجه به نظرات مقام معظم رهبری بخش اعظم مشکلات کشور را حل می‌کند». دراین مقاله که سراپا تمجید و ستایش از دیدگاه و گفتار کم نظیر مقام معظم رهبری بود، جناب رفسنجانی این دیدگاهها و نظریات را رفع مشکلات کار و کارگری دانستند، و به اصطلاح به طور قطعی و یقین یاد آور شدند که اجرای اوامر و فرمایشات خلیفانه تنها راه حل مشکلات کارتولیدی، و کارگری است.
فرتور خود گویای همه مشکلات کارگران است، تورم ۱۰۰٪ و حقوق کارگران ۱۰٪ ، این است عدالت اسلامی و امام زمانی، مجتبی خامنه ای ۱،۶۰۰،۰۰۰،۰۰۰ یورو دزدی می کند آن وقت کارگر زحمتکش ایرانی باید شب را شرمنده خانواده و گرسنه به روز برساند. تمامی این درماندگی و فلاکت مردم ایران ناشی از به اجرا در آمدن دستورات ولی فقیه است که رفسنجانی وی را عالم می داند.!
فرتور خود گویای همه مشکلات کارگران است، تورم ۱۰۰٪ و حقوق کارگران ۱۰٪ ، این است عدالت اسلامی و امام زمانی، مجتبی خامنه ای ۱،۶۰۰،۰۰۰،۰۰۰ یورو دزدی می کند آن وقت کارگر زحمتکش ایرانی باید شب را شرمنده خانواده و گرسنه به روز برساند. تمامی این درماندگی و فلاکت مردم ایران ناشی از به اجرا در آمدن دستورات ولی فقیه است که رفسنجانی وی را عالم می داند.!
البته در این مقاله کم نظیر بدبختانه یک دوگانگی در مقاله به چشم می خورد که گویا جناب هاشمی با آن شناخت بی مانند، آنچنان ذوق زده بیانات پیامبرانه مقام معظم رهبری شدند که به دیگر مطالب روز توجه نفرمودند، و آن این که نامبرده روز اول ماه مه که روز جهانی کار و کارگر است، به کارگران ایران تبریک و شادباش گفتند، در حالی که گویا مقام معظم رهبری ۱۱ شهریور را روز جهانی کار و کارگر معرفی فرمودند.
این دوگانگی در جشن ها و سوگواری ها، در ایران ما از زمانی که رژیم اسلامی همه کاره شده، تازگی ندارد. چنانکه روز ۸ مارس را عموم کشورهای جهان به نام روز مادر جشن می گیرند و شادمانی می کنند. در حالی که روضه خوان های حاکم بر سرنوشت ما روز تولد حضرت فاطمه را روز مادر می دانند، و آن را  می خواهند زور زورکی، به همه کشورهای مسلمان دیگر قالب کنند. با ید توجه داشت که تولد حضرت فاطمه هم مانند دیگر جشن ها و سوگواری های مذهبی گویا بر روی چرخ گردانی سوار است، گاهی در تابستان ، بهار، پاییز و یا زمستان برگزار می شود.
بلاخره یکی به ما نگفت حقیقتاً این فاطمه که از کودکی به خواست پدر خود برای امر سیاست (ببخشید پیشرفت اسلام)، در اختیار علی ابن ابیطالب، مردی  کوتاه قد چاق و خپلی، پهلوان، قلدر، و زورگو قرار گرفته، و پس از زایمان های پی در پی از جهان رفته است، چه کار و عمل درخشانی آنهم برای مادران ایرانی انجام داده، که زادروزش را سمبلی برای همه بانوان فرهیخته کشورمان بدانیم، و آیا این بانو در چه فصلی از سال، و کی پای به جهان گذاشته، در سرما. یا گرما؟!.

فضول محله :

یالثارات: افتضاح دیپلماتیک فقط منحصر به برزیل نبود، آقازاده داریم به کلاس رقص می‌رود


وب‌سایت یالثارات در گزارشی به بررسی «افتضاحات دیپلماتیک» دیپلمات‌های جمهوری اسلامی پرداخته و نوشته است که ماجرای برزیل و حضور کارمند ارشد وزارت خارجه ایران در استخر مختلط، تنها خطای دیپلمات‌های ایرانی نبوده است.
یالثارات که وب‌سایتی افراطی و متعلق به انصار حزب‌الله است در گزارشی با عنوان «درباره افتضاح دیپلماتیک در استخر مختلط» نوشته است که آن اقدام نتیجه‌ی کم‌کاری وزارت خارجه است و در این وزارتخانه اساسا به گفته‌ی این وب‌سایت «فریضه‌ی امر به معروف و نهی از منکر» مدت‌هاست رنگ باخته است.
یالثارات نوشته است: «خبرهایی وجود دارد مبنی بر اینکه نظارت چندانی بر اقدامات و رفتارهای عوامل دیپلماتیک ایران در کشورهای جهان صورت نمی‌گیرد... چندی قبل شنیدیم که آقازاده یکی از دیپلمات‌ها در یکی از کشورها به کلاس رقص می‌رود. فلان سفیر ایرانی در یک کشور به وبلاگ نویسی شهره شده و حتی برای وبلاگنویس‌های آن کشور میهمانی شام هم تدارک می‌بیند..»
به نوشته‌ی این سایت علت دیگر رخ دادن چنین اتفاقاتی شخص وزیر خارجه است و به گفته‌ی نویسنده گزارش یالثارات «وقتی وزیر خارجه ما در مقابل دیکتاتور عربستان تا کمر خم می‌شود، به او اظهار تسلیت برای مرگ ولیعهدش می‌کند؛ نباید هم انتظاری جز این داشت.»
یالثارات در پایان هم خواهان نظارت بیشتر روی رفتار دیپلمات‌های ایرانی در خارج از کشور شده است.
خودنویس :